اشعار ودل نوشته ها
من مست می ناب وتو هم درپی جام
من شهد لبان تو شنیدم وتو هم پسته خام
پیش ار لبانت که زنم پیک دگر
صد بوسه بگیرم زلبانت که شوم لاینعقل
ادیب
من مست می ناب وتو هم درپی جام
من شهد لبان تو شنیدم وتو هم پسته خام
پیش ار لبانت که زنم پیک دگر
صد بوسه بگیرم زلبانت که شوم لاینعقل
ادیب
دلم خواهخد که دفتر را گشایم
برایت قطعه شعری سرایم
نویسم شعرها از شرح هجران
که تو هم زار گردی وپریشان
بدانی انتظار وشوق دیدار
مرا کرده مریض وسخت بیمار
ادیب
دیگر دلم به نوشتن نمیرود
حتی قلم به حال زار من گریست
اشفته ام از این دیار و از این مردم عجیب
تاوان کدام گناه ناکرده می دهیم
ادیب